اتاق فکر روانشناسی حانیه صمانی



نقاشی تصور کودک 8 ساله از خدا(مفهوم خدااز دید کودک)​​​​​

از بچه 8 ساله ای پرسیدم به نظرتو خداکجاست و چه شکلی است؟! اودر پاسخ گفت خداوند زیبااست و هرچیزی که زیباست نورانی است و برق میزند خدا یک آدم بزرگ و قوی هست که زیر پاهایش نورانی است و هرجا دلش بخداهد میتواند برود.او درادامه گفت من مثل پدر و مادرم وفتی بزرگ شوم نماز میخوانم تا خدا به من روزی بدهدو مراقبم باشد. 

کودکان 7الی 8 سالذخدارا به عنوان یک پادشاه که سوار بر ابری درآسمان است میبینندو اورا شبیه انسان غول پیکرتصور میکنند و بعضی خدارا پدری مهربان میبینندو تصورشان ازخدا کسی است که نیاز هایشان را میکند. 

اعمال دینی کودک ظاهری است و صرفا تقلیدی از پدرومادرش میباشد. مانند انجام دادن رکوع و سجود هنگاامی که پدر و مادر کودک نماز میخوانند. اما این اعمال ظاهری درنگرش کودک تاثیر میگذارد. 

وقتی کارهای کودکانی که بیش از 6 سال داشتند را زیر نظر گرفتم متوجه شدم کودکان عاشق دعا و نیایش اند و کنجکاو اند تا برایشان از خدا و پیامبران گفته شود. آنها تصورشان این است که خدا عضوی از خانواده شان است. 

بعضی از انها برای خدا مکان خاصی مثل آسمان یا بهشت قائل اند. وبرخی از آنها بعضی صفات خدا را درک میکنند و مفهوم زشتی و زیبایی را شرح میدهند اما صفاتی مثل ازلی و ابدی بودن خدارا درک نمیکنند. 

به نظرم دنیای کودکان ما درفرهنگی که داریم پر از عشق و احترام به خدا و مراسماتی مثل محرم و زنجیر زنی و حتی مراسمات عید نوروز است وکودک علاقمند به انهاست،مثلا دوست دارد روزه بگیرد، نماز بخواند وباخداحرف بزند درمراسم های عزاداری شرکت کند. میتوان گفت که عوامل محیطی درشکل گیری تصورات کودک تاثیرگذاراست و هرچه کودک جلوتر برود مفهوم خدا برایش انتزاعی تر خواهد شد.

درراستای  مصاحبه ی باکودک از کتاب نماز دردوران کودکی از علی قائمی ١٣٧٧،نیز کمک گرفتم. 


روانشناسی دین از دیدگاه یونگ دانشی تجربی است و او بنا را فقط برمشاهده پدیده ها میگذارد. یونگ معتقد است روانشناسی دین ازاساس، درباره ی خدا نیست بلکه درباره ی عقاید انسان درباره خداست. یونگ شرط حتمی شفا یافتن بیماران عصبی و روانی را دینداری واقعی و پایبندی به اعتقادات دینی معرفی میکند.

منظور اصلی یونگ از مفهوم خداآن است که خدا یک کهن الگو است و کهن الگوی خدا درپی اثبات یا رد وجود واقعی خدا نیست. خداوند درمقام یک کهن الگوتجلی عمیق ترین سطح ذهن ناهشیار یعنی ناهشیار جمعی است. ماهیت خداونددرزبان روانشناختی همه به ماهیت نااگاهی جمعی بستگی دارد. 

نقدنظریه یونگ درباره دین:فروکاهش دین در حد امری روانشناختی است. یونگ دین را تاحدپدیده ی روانشناسی پایین می آورد و درعین حال ناهشیار راتاحد پدیده ای دینی ارتقا میدهد.

باتوجه به مطالعاتم درباره ی نظریه ی یونگ و فروید نسبت به دین یونگ خدا و ابلیس را واقعیتی درونی قلمداد میکندو همدلی بیشتری بادین دارد،وباتعریف فروید ازدین که همان سرکوب جنسی درکودکی است مخالف است و معتقداست تکانش های دیگری جزاین وجوددارد. یونگ خداراباتوجه به تصورات فرد معرفی میکندنه خدایی که منشأ قدرت است و این معرفی به وضعیت روانی فرد نسبت به درکش از خدا بستگی دارد.

منابع:

کارل گوستاویونگ_روانشناسی و دین، مترجم :فؤاد رحمانی، چاپ اول، تهران، انتشارات فرانکلین ١٣۵٢.

درآمدی برروانشناسی دین. مسعود آذربایجانی، سید مهدی اصل_انتشارات زیتون. قم ١٣٨۵.

کتاب روانشناسی دین، نویسنده دیویدام  وولف ترجمه محمددهقانی، تهران: رشد ١٣٨۶. 


فروید خودش را یهودی رهاشده و شکاک و کاملا بی دین میدانست. دین را نتیجه ای از ذهن کودکانه ی بشر میدانست. دین و دینداری رادرردیف رفتارهای روان رنجورانه همچون وسواس به شمارمی اورد. 

مهمترین اندیشه فروید که درحوزه های علمی بویژه دین تاثیرگذاشته عقده ادیپ است. 

فروید باور به خدارا امری توهمی میداندو معتقداست خداهمان مفهوم پدر است که درذهن آدمی رشدیافته است. فروید توتم گرایی راریشه خداگرایی میان انسانها میداند. 

نقدنگاه فروید به دین:

​​1)چون فروید بی دین تمام عیاراست نمی توان گفت که او بدون سوگیری درباره دین اظهارنظرکند. 

2)جهان بینی فروید مادی گرایی صرف است که بانظر اکثریت مردم و دانشمندان که باهستی برتر یعنی خداوندمعتقدنددرتضاد است. 

3)برداشت فروید از "خود" ونسبت دادن به دین علمی نیست. 

خب میدانیم اززمان نظریه پردازی فرویدبیش از100سال میگذردودراین مدت شناخت انسانها درباره دین افزایش پیداکرده است و نقش دین درمعناسازی زندگی انسان زیادشده است. 

به نظرمن ازآنجا که فروید معتقدبود که تمام اعمالی که انسان به ان دست میزندتحت فشارغریزه جنسی است، ادعای باطلی است، زیرافطرت خداجویانه انسان که به صورت دین تجلی پیدامیکند، میل جنسی چگونه میتواندتسلط به این فطرت پاک انسان داشته باشد. 

منبع:

1)​​​​​​www.rasekhon.net,تاریخ مراجعه به سایت 99/9/9.نویسنده، عارفه گودرزوند.

2)کتاب دیوید ام. وولف، مترجم محمددهقانی. تهران:رشد، ١٣٨۶.

 


یک ازمایش درزمینه نیایش درمانی که ویلیام پارکر و الین سنت جانز (1975)آن راگزارش کرده اند. دراین ازمایش 45 داوطلب مبتلا به اختلالات عصبی وروان تنی به سه گروه مساوی تقسیم شدند، 15نفراول هرهفته درجلسه های گروهی دوساعته دراسپیچ کلینیک تحت نیایش درمانی قرارگرفتندو15نفردیگردرنشست های مشاوره ای انفرادی شرکت میکردند و 15 نفرباقی مانده نیایش گران تصادفی بودند.

دراغاز این بررسی همه ازمودنی هابه کمک پنج ابزارسنجشی ارزیابی شدند:ازمون لکه جوهررورشاخ، ازمون سوندی، ازمون دریافت مضمون TAT، ازمون تکمیل جمله وازمون تداعی لغت. بعداز9ماه یک ازماینده بیطرف همان ازمون هارا اجرا وارزیابی کرد، نتیجه گزارش ها این بود، گروه نیایش درمانی هم درنشانه های بیماری و هم درنتایج ازمون 72درصدبهبودو گروه روان ورمانی 65درصدبهبودوگروه نیایش گران تصادفی هیچ بهبودی نداشتند. به نوشته پارکر و سنت جانز "قطعی به نظرمیرسیدکه نیایش درمانی نه تنها موثرترین عامل معالجه بوده بلکه نیایشی که ازسر فهم صورت میگرفت مهمترین ابزاربازسازی شخصیت انسان باشد".

به نظرمن نیایش ازروی فهم و درک نسبت به انجام نیایش طوطی وار برشخصیت انسان تاثیرگذاری بیشتری دارد.

منابع: کتاب روانشناسی دین/نویسنده دیوید ام. وولف؛ مترجم محمددهقانی. تهران:رشد، ١٣٨۶.


بااینکه ما میدانیم  عقاید خرافی غیرمنطقی انداماگاهی ازانها پیروی میکنیم. باورخرافی تنها به افراد کم سواد و کم هوش تعلق ندارد، افراد خردمندوباتحصیلات بالانیزممکن است دردام باورهای خرافی بیفتند.

جین ریزن استاد علوم رفتاری دردانشگاه شیکاگوباکمک فرایندشناختی مسئله راتوضیح می دهد و میگوید:

مغز انسان باسرعت های متفاوتی درمورد مسائل گوناگون فکرمیکندوزمانی که ذهن به سرعت درموردیک مسئله فکرمیکندنمیتواندبه صورت منطقی آن راتجزیه وتحلیل کند، دراین حالت وقتی که فرد درمقابل یک مسئله خرافی قرارمیگیردمغزاوسریعابه آن واکنش نشان میدهدوممکن است براساس آن باورغلط، عمل کند.این باورهای خرافی هم میتواند خطرناک باشد و اسیب هایی ازقبیل:وسواس فکری عملی، استرس واختلال اضطراب، اختلال بدگمانی رابرای افراد به دنبال داشته باشد و هم میتواندبی خطر باشد مانند حمل یک نشانه در کیف پول فرد، برای جلوگیری از اتفاقات بد. 

منبع:www.euronews.com/تاریخ مراجعه، دوشنبه 19 آبان1399.


مکتب انگلیسی_آمریکایی

رویکردتجربی وحتی آزمایشگاهی به دین و نگاه توصیفی درمطالعات دینی مهمترین ویژگی این سنت است. ادوین استاربوک وجیمز لوباازشاگردان برجسته استنلی هالکه خود ازبنیان گذاران روانشناسی دین درامریکاست،برمطالعه ی تجربه هایی چون ایمان آوری، دعاوحالت عرفانی باکاربردروش های پرسشنامه ای، مصاحبه شخصی، زندگی نامه های خودنوشت ودیگرروش های تجربی که قابل تجزیه وتحلیل، رده بندی وسنجش آماری اند، تاکیدداشتند.

سرانجام نیزدانشجویان هال، جیمزاچ لیوباو ادوین دی. استاربیوک مکتب کلارک رادرروانشناسی دین ایجادکردندوبسط دادند.

فرانسیس گالتون نیزازمهم ترین شخصیت های این سنت بودکه روانشناسی رابه سمت تجربه گرایی پیش برد. 

منبع:

پژوهشکده باقرالعلوم. سایت pajoohe.ir, نویسنده سعیدمتقی فرتاریخ مراجعه به سایت99/8/12

کتاب دین و معنویت در وان درمانی و مشاوره/نویسنده ثوریوهانسن، ترجمه‌ی دکتر فرید براتی سده تهران :رشد، ١٣٩١


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بوتیک به سایت برنامه نویسی پیشرونوین ایران خوش آمدید بینش 313 تجهیزات آزمایشگاهی و لوازم آزمایشگاهی سایه‌ای دربیکران! محصولات نانو تام باهر روغن خراطین اصل توابع php پویا کالا